تلق تولوق

فک میکنم دربارش!!!!

 

در کشور ما شاهی بود برای سرگرمی خود بازیی ساخت که دو نفر بر روی ترازو بروند و هرکس وزنش کمتر بود کشته شود، که از بخت بدم من و یارم روبروی هم افتادیم من برای اینکه یارم زنده بماند ۱۰ روز غذا نخوردم روز مسابقه من خود را سبک گرفتم غافل از اینکه یارم به پاهای خود وزنه وصل کرده بود

 

نوشته شده در یک شنبه 25 تير 1391برچسب:,ساعت 17:39 توسط آرام| |

 

در مسابقه بین شیر و گوزن ، بسیاری از گوزن ها برنده میشوند ، چون شیر برای غذا میدود و گوزن برای زندگی


پس : هدف مهم تر از نیاز است . . .

نوشته شده در یک شنبه 25 تير 1391برچسب:,ساعت 17:34 توسط آرام| |

 

زبان با يك تهمت نابجا ، يا يك دروغ ، قدرت دارد آبروى پنجاه ساله انسان بى گناهى
را بريزد ، يا مال و جان بى تقصيرى را بر باد دهد .و زبان مى تواند با گفتار الهى بين دو نفر را اصلاح نموده ، آبروى مسلمانى را حفظ كند ، و مال و عرض مؤمنى را از خطر برهاند آرى ! این است طاعت بزرگ او

 

نوشته شده در سه شنبه 20 تير 1391برچسب:,ساعت 20:8 توسط آرام| |

 

دختر دانش آموزی صورتی زشت داشت. دندان هایی نامتناسب با گونه هایش، موهای کم پشت و رنگ چهره ای تیره. روز اولی که به مدرسه جدیدی آمد، هیچ دختری حاضر نبود کنار او بنشیند! نقطه مقابل او دختر زیباروی و پولداری بود که مورد توجه همه قرار داشت. او در همان روز اول مقابل تازه وارد ایستاد و از او پرسید:
میدونی زشت ترین دختر این کلاسی ؟
یکدفعه کلاس از خنده ترکید

بعضی ها هم اغراق آمیزتر می خندیدند. اما تازه وارد با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جوابش جمله ای گفت که موجب شد در همان روز اول، احترام ویژه ای در میان همه و از جمله من پیدا کند.
او گفت: اما بر عکس من، تو بسیار زیبا و جذاب هستی.

او با همین یک جمله نشان داد که قابل اطمینان ترین فردی است که می توان به او اعتماد کرد و لذا کار به جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند با او هم گروه باشند. او برای هر کسی نام مناسبی انتخاب کرده بود. به یکی می گفت چشم عسلی و به یکی ابرو کمانی و … به یکی از دبیران، لقب خوش اخلاق ترین معلم دنیا و به مستخدم مدرسه هم محبوب ترین یاور دانش آموزان را داده بود. آری ویژگی برجسته او در تعریف و تمجید هایش از دیگران بود که واقعاً به حرف هایش ایمان داشت و دقیقاً به جنبه های مثبت فرد اشاره می کرد. مثلاً به من می گفت بزرگترین نویسنده دنیا و به خواهرم می گفت بهترین آشپز دنیا!

سالها بعد وقتی او به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شده بود به دیدنش رفتم و بدون توجه به صورت ظاهری اش احساس کردم شدیداً به او علاقه مندم. پنج سال پیش وقتی برای خواستگاری اش رفتم، دلیل علاقه ام را جذابیت سحر آمیزش می دانستم و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت:
برای دیدن جذابیت یک چیز، باید قبل از آن جذاب بود!

در حال حاضر من از او یک دختر سه ساله دارم. دخترم بسیار زیباست و همه از زیبایی صورتش در حیرتند.
روزی مادرم از همسرم سؤال کرد که راز زیبایی دخترمان در چیست ؟
و همسرم اینگونه جواب داد:
من زیبایی چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم ...

شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند
عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند
دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردند
و بخند که خدا هنوز آن بالا با تـوست

نوشته شده در سه شنبه 20 تير 1391برچسب:,ساعت 19:51 توسط آرام| |

 

چه لحظه زیبایی است آنگاه که با آن چشمان زیبایت به من نگاه میکنی و لبخند

عاشقانه ای میزنی و مرا در آغوش خودت می فشاری!

الهی من فدای آن چشمان زیبایت شوم ، فدای آن قلب مهربانی شوم که بدجور مرا

عاشق کرده است....

اگر می دانستی چقدر دوستت دارم ...

قدر تو را می دانم ای تک ستاره آسمان زندگی و به وجود تو در قلبم افتخار میکنم!

چه لحظه زیباتری است آنگاه که تو به من میگویی که دوستت دارم عزیزم

نوشته شده در سه شنبه 20 تير 1391برچسب:,ساعت 19:37 توسط آرام| |

 

بيخودي پرسه زديم صبحمان شب بشود. بيخودي حرص زديم سهممان كم نشود. ما خدا را با خود سر دعوا برديم و قسم ها خورديم. ما به هم بد كرديم ما به هم بد گفتيم...ما حقيقتها را زير پا له كرديم و چقدر حظ برديم كه زرنگي كرديم .روي هر حادثه اي حرفي از پول زديم....از شما ميپرسم ما كه را گول زديم؟

دکتر شریعتی

نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 19:6 توسط آرام| |

ميخواستم زندگي كنم راهم را بستند ستايش كردم گفتند خرافات است عاشق شدم گفتند دروغ است گريستم گفتند بهانه است خنديدم گفتند ديوانه است دنيا را نگه داريد ميخواهم پياده شوم.

 

 

 


دکترشریعتی

 

نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 19:4 توسط آرام| |

پروردگارا کمکم کن تا همیشه باتو باشم چراکه باتغییرجای نقطه ای از خدا جدا می شوم!!!!!

نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 19:3 توسط آرام| |

در مدرسه زندگی درکلاس دنیا سرزنگ املا یادمان باشد برای محبت تشدید بگذاریم تا حتی نیم نمره از محبت ها کم نشود

نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 19:1 توسط آرام| |

هروقت احساس کردید کسی باهاتون نیست بدونین خداهمه رو از دلتون کنار زده تا دقایقی فقط مال خودش باشید!!!!

نوشته شده در دو شنبه 5 تير 1391برچسب:,ساعت 19:0 توسط آرام| |


Power By: LoxBlog.Com